چشمهایت به من آموخت قسم خوردن را بعد عاشق شدن و پای قسم مردن را
چشمهایت به من آموخت دوتا مایه ناز دلبری کردن و دل دادن و دل بردن را
به من آموخت نگاهت پریشانی را به تو دادن و دل دادن و ... نشمردن را
در تو پیدا کردم فلسفه هستی را درک کردم با تو شادی و غم خوردن را
چشم هایت دو ستم پیشه به من فرمودند غیر تو از همه دل بردن و نسپردن را
سعید
منم جمله معروف خودمو میگم:
بودیمو کس قدر ما ندانست باشد که نباشیم تا بدانند که بودیم.
یا علی