اندر احوالات شیخ پوریا

شرحی بر اوقات و افعال شیخ پوریا سامورایی!

اندر احوالات شیخ پوریا

شرحی بر اوقات و افعال شیخ پوریا سامورایی!

زندگی

زندگی یک بازی درد آور است       زندگی یک اول بی اخر است

زندگی کردیم و اما باختیم            کاخ خود را روی دریا ساختیم

لمس باید کرد این اندوه را             با کمر باید کشید این کوه را

زندگی را با همین غمها خوشست    با همین بیش و همین کم ها خوش است

باختیم و هیچ شاکی نیستیم           بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم!! 

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.lonely22.blogfa.com

سلام
خیلی قشنگ بود یه جوری شدم

حسین پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ق.ظ http://goodvsevil.blogfa.com

سلام .کلاسم که پیچوندی .نظر محسنو ! فکر کنم جنب شد !
تریپ رپ :

(پاشو سامورایی من اومدم حالا وقتشه شمشیرو برداری
حالا وقتشه با هم اشکه ملتو در بیاریم
و حوصلشونو سر جا بیاریم
همه رو سر کار بزاریم و اگرم خواستن دسگیرمون کنن از ترس چوبه دار در ریم و نفس کم بیاریم
ولی نترس....R.I.Per برگشه درسته دسته خالی
ولیییی اصله کاری
...همراهشه نقشه داریم ...
فقط اون شمشیرتو ماها کم داریم
که اگه باشه اونقته که عالی
میشه.. دنیا رو فتح میکنیم داریم
آدم جمع می کنیم تا یه روزی یه سالی
انتقام ازشون بگیریم .بخندیم در حالی
که خون گریه می کنند .اوه خسته شدم نمونده برام حالی
ولی اگه پیاممو خوندی می دونم حتما داری
گریه می کنی یا می خندی از خوشحالی
کاری ... باری
نداری ؟
ما که رفتیم تو موندی و اون شمشیره سامورایی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد