اندر احوالات شیخ پوریا

شرحی بر اوقات و افعال شیخ پوریا سامورایی!

اندر احوالات شیخ پوریا

شرحی بر اوقات و افعال شیخ پوریا سامورایی!

گمشده

بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ

 

باورم ناید که عاقل گشته ام

 

گوئیا " او " مرده در من که این چنین

 

خسته وخاموش و باطل گشته ام

 

 

هر دم از آئینه می پرسم ملول

 

چیستم دیگر ، به چشمت چیستم ؟

 

لیک در آئینه می بینم که ، وای

 

سایه ای هم زآنچه بودم نیستم

 

 

همچو آن رقاصه ی هندو به ناز

 

پای می کوبم ولی بر گور خویش

 

وه که باصد حسرت این ویرانه را

 

روشنی بخشیده ام از نور خویش

 

 

ره نمی جویم به سوی شهر روز

 

بی گمان در قعر گوری خفته ام

 

گوهری دارم ولی آن را ز بیم

 

در دل مرداب ها بنهفته ام

 

 

می روم... امانمی پرسم ز خویش

 

ره کجا ... ؟ منزل کجا ...؟ مقصود کیست ؟

 

بوسه می بخشم ولی خود غافلم

 

که این دل دیوانه را معبود کیست

 

 

" او " چو در من مرد ، نا گه هر چه بود

 

در نگاهم حالتی دیگر گرفت

 

گوئیا شب با دو دست سرد خویش

 

روح بی تاب مرا در بر گرفت

 

 

آه ... آری ... این منم ... اما چه سود

 

"او " که در من بود ، دیگر ، نیست ،  نیست

 

می خروشم زیر لب دیوانه وار

 

" او " که در من بود ، آخر کیست ، کیست ؟

 

                                                        فروغ فرخزاد

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین مرادی پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ http://dardestaan.blogfa.com

خودت می دونی من اهل تعارف نیستم...

خدایی با این شعره ترکــــــــــــــــــــــــوندی!!!!!!!
خـــــــــــــــــــــــــــــــیـلی حــــال کـــردم...
دمــــــــــت گــــــــــــــــــــــــــــرم!

محسن پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:20 ب.ظ

خیلی نمیشناسمت پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ

نمیدونم انگیزه شاعر از سرودن این شعر چی بوده؟
نمیدونم برداشت شما از این شعر چی بوده که گذاشتین تو وبتون؟
نمیدونم بقیه که اینو خوندن در موردش چه فکری کردن؟
ولی هر چی بود...
آخرت حال خودمه........!!!!!!!!
خیلی حال کردم
نابودم کردی!!!!!!!!!!!!!

من با تموم اشعاری که اینجا می گذارم زندگی کردم!
وقتی می خونمشون هیجان زده می شم و به وجد میام!
خودم همشون رو دوست دارم اما هر کسی ممکنه از یکیشون خیلی خوشش بیاد!

خیلی نمیشناسمت جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ب.ظ

مطالب وبلاگتون رو گذری نگاه کردم.
در کل مورد پسند من بود.
من بیشتر با آثار عرفانی حال میکنم.
وبلاگ خوبی دارید ولی
این پست یک چیز دیگر بود!!!
آخه وصف حال خودمه!!!!!!!!!
خیلی وقته دنبال همچین چیزی بودم.
بالاخره این جا پیداش کردم.




می روم... امانمی پرسم ز خویش

ره کجا ... ؟ منزل کجا ...؟ مقصود کیست ؟

بوسه می بخشم ولی خود غافلم
که این دل دیوانه را معبود کیست


" او " چو در من مرد ، نا گه هر چه بود
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
روح بی تاب مرا در بر گرفت
آه ... آری ... این منم ... اما چه سود
"او " که در من بود ، دیگر ، نیست ، نیست
می خروشم زیر لب دیوانه وار
" او " که در من بود ، آخر کیست ، کیست ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد